نای دل

ای کاش بین هفتاد و سر،سری بود مرا...

آخرین مطالب
پیوندها

۲۷ مطلب با موضوع «سقای عشق...» ثبت شده است

۰۴
بهمن
همچنان آب از کنار حرم می گذرد...

و همچنان خجالت از آن صاحب حرم هست...

۰۴
بهمن
اگه عباس تو به من برات کربلا داده...

اثر سینه زنی کنار پنچره فولاده...

.

.

.

"ندهد فرصت گفتار به محتاج،کریم.............گوش این طایفه آواز گدا نشنیده است"

۱۶
دی
وقتی عمود را به سرش زدند...

.

.

شق القمری شد...

۱۳
آذر
و خسف القمر

و جمع الشمس و القمر(قیامت/8و9)

کنار علقمه قیامت شده بود...

عباس خسوف می کند و حسین سر او را در بر گرفته...

(برگرفته از حسینیه دل)

۱۳
آذر
عمو جون!!

تو که اون بالایی به بابا بگو دخترش تو خرابه منتظره...

۰۸
آذر
شام سر تا به پا همه چشمند،قد و بالای من تماشا شد

من شهید نگاه می باشم،کشته ی این همه نظر بابا

دارم از داغ کوچه می گویم،باغ آتش بهشت پهلویم

با تمام وجود حس کردم،مادرت را به پشت در بابا...


خدا می داند داغ تو با غیرت الله،عباس(ع) چه کرد؟!!

۰۲
آذر
در خود شکست آن شب، از خود برید عباس

اوج ولایت است این، خود را ندید عباس

آن عاشقان یکدست، هفتاد تن نبودند...

یک تن شدند، یک تن، اول مرید عباس