۰۴
ارديبهشت
یاأما،أنا ابنک الح س ی ن...
کلمینی...
پ.ن:این جمله تا انتهای جگرم را سوزانده است...
پ.ن:چند بار تکرارش کن از زبان کودکی خردسال ببین چه میکند...
کلمینی...
پ.ن:این جمله تا انتهای جگرم را سوزانده است...
پ.ن:چند بار تکرارش کن از زبان کودکی خردسال ببین چه میکند...
گل ِ محمدی...
گل ِمحمدی نیز گل یاس است...
دل برای دلدار می سوخت،
سینه زخمی از مسمار می سوخت...
دوده و خاکستر می ریخت،
رنگ از رخ حیدر می ریخت،
یکی هم پیوسته هیزم به پشت در می ریخت...
.........................
لگد دوم؛
در خانه شکسته شد
دیگه لگد پیوسته شد
آنقدر لگد زد که خودش هم خسته شد...
.........................
وای مادرم...
هرچه بود سرخ بود...
هرچه سرختر،س...
"ادرک اخا" یعنی رابطه ای مادریست بین ح س ی ن و عباس...
.
.
.
پس او نیز از مادر یاد گرفته است،
برای ولایت حاضر است دستش آسیب ببیند...