نای دل

ای کاش بین هفتاد و سر،سری بود مرا...

آخرین مطالب
پیوندها

۴۹ مطلب در دی ۱۳۹۰ ثبت شده است

۰۵
دی
انگار کربلا همه اش باید اشاره به جریان مدینه باشد،اشاره به یک مادر...

روضه امام حسن که کلا قصه اش با قصه کوچه مدینه بهم تنیده شده...

حتی در کربلا هم گلهای امام حسن دوباره یاد آور قصه مدینه شدند...

عبدالله ابن الحسن:
من از امامم،از عمویم،از پدرم دست نخواهم برداشت...

حتی اگر بازویم را ضربه بزنید...

مثل مادر!!!
قاسم ابن الحسن:
من نمیگذارم نزدیک عمویم،امامم و پدرم بشوید...
شده حتی اگر پهلویم را بشکنید...

مثل مادر!!!

مثل مادر که در کوچه ها...

۰۴
دی
کتاب رو همیشه صحافی می کنند...

اگه قرآن باشد که بصورت ویژه...

اما هیچکس با نعل قرآن را صحافی نمی کند...

جز یزیدیان...

.

.

غرویب عاشورا صحافی قرآن ناطق ح س ی ن بود...


۰۳
دی
تو این دنیا اثبات تونستند بکنند که زمین جاذبه دارد...
اما آیا تونست کسی هم گوید که آسمان نیز جاذبه دارد؟!!!
حتی گاهی وقتها جاذبه آسمان از زمین بیشتر است؟؟!!!
و اما یک نفر توانست...
.
.
.
در کربلا ح س ی ن اثبات کرد که آسمان جاذبه دارد...

که حتی از زمین قدرتش بیشتر است...

راوی:دست خود را از خون ستاره کوچکش پر می کرد و به آسمان می فرستاد اما  دریغ دریغ از یک قطره که برگردد..

وزمین آسمان را التماس می کرد...
و در آخر کار ح س ی ن ماهی خود را در تنگ خشک و داغ زمین خواباند....

۰۳
دی
خیلی وقت بود که میخواستم چند تا شعر رو بذارم اما دلش نبود...

اما چند شب هوایی ام و آخر گذاشتم...

قصه دختر سه ساله ارباب بدجور سوزان هست...

بسم الله بگید و بعد بخونید:

۰۳
دی
حسین یعنی گاهی روی پشت پیامبر نشته...

حسین یعنی یکی نشسته روی کمرش...

از قفا برید...

و حسین بعد چند ساعت شد ح س ی ن...


پ.ن:

یه جا دیدم نوشته بود آقا روی سجده بود که شمر اومد و...


۰۲
دی
ای کاش نمیگفتم بیای پیشم بابا...

اگه میدونستم انقدر عجله داری که با سر بیای...

بابا...

دوباره ل ل ل ل کن ن نتم،لکنتم گرفت...

ببببابا.....ح س ی ن


۰۲
دی
تو زمین خوردی که ما دیگر زمین نخوریم...

۰۲
دی
همان قصه صباحا و مسائا...

شب هست و گریه میکنی ای یار برای ح س ی ن ، برای ع با س ، برای زینب برای...

و از طرفی هم گریه میکنی  برای ما،برای فراموشی ما...

و دوباره صبح و دوباره گریه...

شب و گریه...

گریه...

تو اشک بده منم برات گریه می کنم...

۰۱
دی
و لقد نعلم انک یضیق صدرک بما یقولون-حجر/97

فقط خدا می داند که سینه ی تو از کدام یک بیشتر به تنگ آمد

از نشستن او روی سینه ات

یا بردن نام مادرت با زبان کثیفش...

------------------------------------------------------------------------------------------

نویسنده این مطلب نمیدونم کیه و کجاست،اما میدونم کارش درسته که با این متنش دل مارو سوزونده حسابی،اجرش با خود ارباب!!!

------------------------------------------------------------------------------------------

نویسنده اش را پیدا کردم: حتی بیشتر...