نای دل

ای کاش بین هفتاد و سر،سری بود مرا...

آخرین مطالب
پیوندها
۰۸
آذر
چشمهای خرابه روشن شد،السلام علیک سر،بابا

می پرد پلک زخمیم از شوق،ذوق کرده است این قدر بابا

در فضای سیاه دلتنگی،چشمهایم سفید شد از داغ

سوختم،ساختم بدون تو،خشک شد چشم من به در خرابه بابا...

از اول من سر به پای تو میگذاشتم،اما در شام همه چیز برعکس شده،تو سر گذاشته ای به دامان من...

امشب راحت بخواب..

اصلا باهم...

۰۸
آذر
شام سر تا به پا همه چشمند،قد و بالای من تماشا شد

من شهید نگاه می باشم،کشته ی این همه نظر بابا

دارم از داغ کوچه می گویم،باغ آتش بهشت پهلویم

با تمام وجود حس کردم،مادرت را به پشت در بابا...


خدا می داند داغ تو با غیرت الله،عباس(ع) چه کرد؟!!

۰۸
آذر
نه لبی مانده برای تو نه جای سالمی/من که گفتم این همه بالای نی قرآن نخوان

چه عجب! طشتی برای این سرت آورده اند/ای سر منزل به منزل ای سر یحیی نشان

تا همین که چشم تو افتاده بر چشمان من/چشم من افتاده بر لب های زیر خیزران

این قدر قرآن مخوان این چوب ها نامحرمند/شب بیا ویرانه هر چه خواستی قرآن بخوان...

امشب دارد تمام میشود،ام ابیهای حسین،همه امیدم تویی...

۰۸
آذر
ح س ی ن (علیه السلام)

حروف م ق ط ع ه تنت به روی زمین داغ کربلا،زیباترین آیه سجده دار خدا شده است!!

۰۸
آذر
بسم رب الرقیه

قدری آغوش عمه پوشیدم،کاش می مردم و نمی دیدم

یا که معجر بده همین حالا،یا که امشب مرا ببر بابا

طعنه ها قد کمانی اش کردند،پیر شد در نگاهشان

هر بارتا به من خیره شد نگاه سنگ،سینه ی او شده سپر بابا..


بابا،عمه خوب پرستاری کرد...

۰۴
آذر
مزار کوچک تو پر شده ست از خونت/بخواب ماهی من در میان دریایت..


۰۴
آذر
در هجمة تواتر شمشیر و تیر و تیغ

راهی به جز شقایق پرپر شدن نداشت

از بسکه پیکرش شده پامال اسبها

یک جای بی جراحت و سالم ، بدن نداشت

زلفی که شانه شد به سر نیزه صبحگاه

کنج تنور چاره به جز سوختن نداشت...


ما زلف نشین،زلف سوخته ایم...


۰۴
آذر
من از زیارت ناحیه خوب دانستم،شکسته ایست کسی شیشه غرور تو را

.

.

باز هم نیامدی..

و باز هم دوباره گریه صباحا و مساء...

یا اباصالح المهدی


۰۳
آذر

نمیدونم،چه خبره،این کاروان هنوز نرسیده غوغایی به پا کرده...
در دل من...
حسین خسته ام،بیا وببر بگم بخاطر اکبر،بگم به خاطر عباس،بگم به خاطر رقیه...
از قدیم گفتند:غریب مادر حسین..
هرچه نباشد،او نیز در خرابه ام ابیهایی بوده است...
ای خدا،ما رو به رقیه ببخش...
تا هنوز نرسیده محرمت،پرم کن به پای بی پری علم هایت...

۰۲
آذر
بریزم آه و ندبه و غم گریه می‌کنم

دلتنگم و به یاد حرم گریه می‌کنم

شایستة زیارت شش گوشه نیستم

این روزها به حال خودم گریه می‌کنم

تا تلّ زینبیّه و گودال قتلگاه

با یاد خیمه گاه قدم به قدم گریه می‌کنم