که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی....
که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی....
دوباره عشقت زمین گیرم کرد ح س ی ن...
پ.ن:دوباره دلم را بردی به جایی که آماده اش نبودم...ح س ی ن؛
و مرا ناخود آگاه بسوی فایل صوتی کشاندی که ،هستیم را بر باد می دهد...
شب آرزوها...
آن آرزوی اصلی کجاست؟!
آن هو الطرید الفرید الوحید؟!
امشب شب استجابت دعاست و چه دعایی بهتر از التماس دعای فرج
مهدیا!دعا کن تا مهدیار شوم...
پ.ن:چه سریست در شب جمعه،در این شب زیارتی حضرت عشق، ح س ی ن (علیه السلام)...
پ.ن2:از هر طرف که می رویم به تو می رسیم ،ح س ی ن...
پ.ن3:شب آرزوها باز هوای وطنم/حرم ت آرزوست ،ح س ی ن...
نمی توانم ز غم ت فریاد بر نیاورم،نمی توانم با فکر نفس نفس زدن ت از تپش های قلبم بکاهم...نمی توانم از غم دردانه ت ضجه نزنم،نمی توانم ذکر ای آرام جانم را بشنوم و آرام بگیرم،نمی توانم پای چل چلی کردن بازگشتگان از حرم ت لب به سخن باز کنم،نمی توانم عطر مُشک حریم ت را بو کنم،نمی توانم جا ماندنم را در خیل مجانین ت ببینم،نمی توانم بر مُهر حرم ساقی ت نماز بخوانم ،نمی توانم ذکر امیری ح س ی ن را زمزمه نکنم،نمی توانم از جذبه سینه زنی ناگهانی در حرمی فرار کنم،نمی توانم با دیدن گنبدهای طلایی به یاد گنبد ت آه نکشم،نمی توانم دوری کربلا ت را تحمل کنم...
ح س ی ن بی تو نمی توانم...
نمی توانم...
ح س ی ن ، هوای وطنم،حرم ت آرزوست...
پ.ن:وقنی دوستان و آشنایان، هرکدامشان می آیند و می گویند:کربلا رفتند یا در خواب دیدن یا...،و تو جا مانده ای،دگر چه می توانی بکنی؟!!!!
پ.ن 2:بَدان نیز همچنان دل دارند...
پ.ن3:همه گنبد های طلایی برایت بوی ح س ی ن دارند..
پ.ن4:دلم خون می خواهد،سرزمین خون و...
پس می گریست بر آنها آسمان و زمین
بر ح س ی ن می گریستند...
کلمینی...
پ.ن:این جمله تا انتهای جگرم را سوزانده است...
پ.ن:چند بار تکرارش کن از زبان کودکی خردسال ببین چه میکند...
پهلوی شکسته ای دارم،
اما شکسته تر از پهلوی مادرت زهرا نمی شود..
پ.ن:با دردانه...
پ.ن2:شعر سوخته...
پ.ن3:دختر سه ساله اسیر نگاه پدر است یا شایدم کشته...