گفتا برو مترس بگو یا ابا الجواد...
...
هشتمین مراد!!!
ضمانتی میخواهم...
همیشه به کویت سر ارادت ماست...
پ.ن:نمیدانی چه کنی، وقتی در حرم احساس می کنی،رئوفی عزادار مادر است...
پ.ن2:خیلی التماس دعا دارم؛خیلی...
گفتا برو مترس بگو یا ابا الجواد...
...
هشتمین مراد!!!
ضمانتی میخواهم...
همیشه به کویت سر ارادت ماست...
پ.ن:نمیدانی چه کنی، وقتی در حرم احساس می کنی،رئوفی عزادار مادر است...
پ.ن2:خیلی التماس دعا دارم؛خیلی...
.
.
در مدینه،کوچه بنی هاشم از این مدل در هست...
همه امیدم به این شبهاست...
نفسی می خواهم تا نفس نفس بزنم؛
و سوختنی در سینه؛
می خواهم بر بغضی که در گلوی حضرت عشق،ح س ی ن ماند،فریاد بزنم؛
و برای تنها شاهد مدینه سینه...
و برای زینب اشک......
قرار دلمان:
چیذر-میدان چیذر-امام زاده علی اکبر(ع)-2 ساعت و نیم قبل از نماز مغرب...
پ.ن:التماس دعا دارم ...
کلمینی...
پ.ن:این جمله تا انتهای جگرم را سوزانده است...
پ.ن:چند بار تکرارش کن از زبان کودکی خردسال ببین چه میکند...
گل ِ محمدی...
گل ِمحمدی نیز گل یاس است...
دل برای دلدار می سوخت،
سینه زخمی از مسمار می سوخت...
دوده و خاکستر می ریخت،
رنگ از رخ حیدر می ریخت،
یکی هم پیوسته هیزم به پشت در می ریخت...
.........................
لگد دوم؛
در خانه شکسته شد
دیگه لگد پیوسته شد
آنقدر لگد زد که خودش هم خسته شد...
.........................
وای مادرم...
هرچه بود سرخ بود...
هرچه سرختر،س...
"ادرک اخا" یعنی رابطه ای مادریست بین ح س ی ن و عباس...
.
.
.
پس او نیز از مادر یاد گرفته است،
برای ولایت حاضر است دستش آسیب ببیند...