معامله با خدا یعنی...

معامله با خدا یعنی:

ح س ی ن یک علی اکبر به خدا داد

خدا صحرا را پر ز علی اکبر کرد.

---

پ.ن:برای صاحب وبلاگ دعا کنید.

استیصال

تو روی نی دست و پا می زدی
و
 رباب دست و پا گم کرده بود

هم قافیه تلخ....

رباب و آب چه هم قافیه تلخی...

با نیزه عسل می گیرند...

شامی که باشی با نیزه شهد عسل را می گیری

فدایت جگرگوشه حسن

کربلا اکنون در غزه است...

به حکم کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا

امروز عاشوراست و غزه،کربلا

.

.

و اهل خیام در زیر لگد شامیان اسرائیلی

و این فریاد در غزه همان فریاد هل من ناصر ح س ی ن است...

غزه عباس ندارد...

غزه هم رقیه دارد هم زینب هم قاسم

.

.

اما عباس ندارد...

سپر حسنی...

همیشه شمشیرها مقدس نیستند گاهی سپرها مقدس ترند!

سپری از جنس عبدالله

سر بی سر..

تو خود تاج سری اما بی سری...

ح س ی ن

در بغل ماه...

بالاتر از ماه هستی وقتی در آغوش عباس هستی...

فدایت رقیه!

محبت مادر

محبت مادر همیشه نجات می دهد؛

حر را هم محبت مادر نجات داد