تمام شد محرم...
آیا گریه ما هم تمام شد؟!!!
.
.
.
فلا...
.
.
.
نوزاد توان لگد مال شدن ندارد...
به ابن شبیب ها...
به شیعه ها...
آتش زده به دلم این جمله:اقرح جفوننا یابن الشبیب...
.
.
آقای رئوف و مهربان من پر کشیدی و رفتی ...
و ما را عمریست در به در صحن گوهرشاد خود کردی...
"ندهد فرصت گفتار به محتاج،کریم.............گوش این طایفه آواز گدا نشنیده است"
اثر سینه زنی کنار پنچره فولاده...
.
.
.
"ندهد فرصت گفتار به محتاج،کریم.............گوش این طایفه آواز گدا نشنیده است"
آری تو هم ضریح داشتی ای ستاره کوچک...
ضریح تو سینه بابا شد...
فدای آن سینه شبکه شبکه شده...
تیر های خود را آماده قاسمش کرده بودند...
آخر فکر می کردند به تابوت پدر کم تیر زده اند...
شاید تا آخرین لحظه تو دلت قصه ح س ی ن بود...
تو هم غم او را می خوردی...
.
.
.
برادر شبیه برادر...