نای دل

ای کاش بین هفتاد و سر،سری بود مرا...

آخرین مطالب
پیوندها

مثل پدر بود ولی نگذاشتند...

دوشنبه, ۱۴ آذر ۱۳۹۰، ۱۱:۲۴ ب.ظ
در رکوع بود
که سائل آمد
و انگشترش را بخشید...
.
.
.
او نیز به پدرش رفته بود...
خودش ، انگشترش را می بخشید

اگر مهلت می دادش ساربان...

به نقل از (روضه ما)

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی