نگاه زینب
چهارشنبه, ۲ آذر ۱۳۹۰، ۰۹:۳۸ ب.ظ
صبرش امان حوصله ها را بریده بود
وقتی که از حوالی میدان گذشته بود
باران اشک بود و عطش شعله می کشید
آب از سر تمام بیابان گذشته بود
آن پرده های آخر صفین ناگهان -
از پیش چشم آینه یک آن گذشته بود
می دید آیه آیه ی آن زیر دست و پاست
کار از به نیزه کردن قرآن گذشته بود...
- ۹۰/۰۹/۰۲