نای دل

ای کاش بین هفتاد و سر،سری بود مرا...

آخرین مطالب
پیوندها
۱۰
تیر
الله اکبر به علی اکبر...

جوانان بنی هاشم بیایید!!!

اما نه برای بردن علی،برای دیدن علی بیایید

بیایید شه زاده ح س ی ن را ببینید...

بیایید شه زاده را بین عبای پدر ببینید اما نه به صورت .... ....

بیایید همچو پروانه دور شمع رخش بگردید؛بیایید با استشمام عطر وجودش مُشک خود را از عنبر و گلاب پر کنید

.

..

...

نام مادرت لیلاست و تو خود شده ای لیلی لیلای ح س ی ن

ای نوه شه لا فتی که شده ای برای خود حیدر کربلا

ای که دسته دسته ملائک صف به طواف بدنت

ای که جبرئیل بسته احرام به پهلوی بدنت،

ای که با آمدنت شش گوشه ارباب؛شش گوشه شد،

ای که نمیدانم بخوانمت جون ح س ی ن یا جوو ن ح س ی ن

ای شه، میلادت مبارک...

        جوانان بنی هاشم!آماده باشید،بزودی علی را باید بر در خیمه رسانید...



پ.ن:ای شش گوشه دل ح س ی ن ،دوباره دلم آرزوی لمس گوشه ای از شش گوشه را دارد...

پ.ن2:اصلا نمی توان یاد تو کرد و یاد قصه اربا اربا نیافتاد،دل ح س ی ن را نیز اربا اربا کردی علی اکبر..

پ.ن3:امشب آسمان نیز می بارد...


۰۴
تیر
نمیدانم چه سری در شعبان قرار داده شده!!!

نمیدانم؛

ای شعبان! تو خود میدانی چرا مولود های این ماهت همه کربلایی هستند؟

ثارالله شاه کربلا،عباس ساقی کربلا،سجاد راوی کربلا و علی اکبر پیامبر کربلا و مهدی منتقم کربلا...

این سِر از هر طرف رویم به ح س ی ن می رسیم را تجربه می کنم اما درک نمی کنم،و در این ماه این قوه لا ادراک،لا ادراک تر می شود.

مبنای کار خدا بر شانس نیست،این را میدانم ؛اما نمیدانم چرا سه روز میلاد اربابان زمین است و چند روز بعد مولود زیباترین مخلوق دنیا و عقبا،مهدی، طاووس اهل جنت؛اسرار  اعداد،اسرار ترتیب ولادت ها و...را نمی فهمم.

شاید خدا نیز می دانست این دل سنگ ما را فقط قصه کربلاییان کمی نرم می کند اما..

.

.

.

ح س ی ن!

آمده ام اعتراف کنم:ز سوز داغ تو اشک می ریزم ،نام خد التریب که می آید،بر سر و صورت لطمه می زنم ،نام شیب الخضیب که می آید نفسم رو به تنگی می رود ، با یاد ظلمی که بهت کردند بر همه دشمنانت بر همه آن شامیان و کوفیان لعن می دهم، اما..

آمده ام بگویم میدانم که کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا...میدانم که هم چنان قصه کوفیان و شامیان ادامه دارد،میدانم قصه عاشورا منحصر در سال 61 نبوده،میدانم اما...

اما آمده ام بگویم منتقم ت را،برای او که در زمره کربلاییان است،بر کسی که در شب جمعه،شب انتظارش و حتی در شب میلادش آمده است شب زیارتی تو،کم گذاشته ام،نه؛خد التریب ش کرده ام،تا کی منتقم باید در بیابان ها و صحراها سر بر خاک بگذارد و تا صبح سجده کند از غم بی یاری از غم درد ما ،از غم...؛با کارهای خود او را شیب الخضیب کرده ام با اشک هایی که دگر آب نیست خون است که می آید و بر پهنای صورتش سُر می خورد..

و اما اکنون نیز مهدی تنهاست و فریاد هل من ناصر را سر می دهد اما این گوش ها دیگر نمی شنوند یعنی نمی خواهیم بشنویم...

ح س ی ن از روی خجالت آمده ام به تو گویم:

از کوفی بودن یا شامی بودن می ترسم؛کمک کن تا یارش شوم...تا مهدیار شوم..




پ.ن:التماس دعا،حالمان خراب است...

پ.ن:دگر نام تو نیز بلندم نمی کند..یا ساقی..

۰۴
تیر

تا تو آمدی دل همه آرام گرفت،

بیشتر از همه دل زینب...


تا تو رفتی؛کمری شکست،مویی سفید شد و...


پ.ن:اصلا نمی شود نامت برد و..

پ.ن:ای شکسته بند،دل شکسته مرا نیز ببند...

۰۲
تیر

شرط کربلایی شدن،

نه پول است نه ویزا و نه...

شرط آن فقط یک چیز است و آن جنون؛

جنون سرخ ح س ی ن ی!!!

                      


پ.ن:باز هوای جنونت آرزوست

پ.ن2:چشمانم عکس محو می گیرند،یاد حرمت که میکنم

پ.ن3:این روز ها با نام نامی تو بلند می شوم ای ساقی عشق،عباس


۲۶
خرداد
هذا بوم الجمعه...

مهدیا!

اگر نبودنت را با ساعت شنی اندازه می گرفتیم،اکنون به اندازه یک صحرا گذشته است...

                      


پ.ن:ما راز غمت به کس نگوییم،اگر جنون بگذارد...

پ.ن2:خاک باید کرد این دل را..


۱۴
خرداد

سید شهیدان اهل قلم،آقا سید مرتضی:
(داغ های همه تاریخ را ما به یکباره دیدیم،چرا که ما امت آخرالزمانیم، و خمینی،این ماه بنی هاشم، میراث دار همه صاحبان عهد بود در شب یلدای تاریخ؛
در عصر ادبار عقل و فلک زدگی بشر،در زمانه غربت حق، در عصری که دیگر هیچ پیامبری مبعوث نمی شد و هیچ منذری نمی آمد،خمینی میراث دار همه انبیاء و اسباط ایشان بود و داغ او بر دل ما ، داغ همه اعصار؛داغی بی تسلی

.

.

امام رفت و زمین ماند و ما نیز بر زمین ماندیم.با داغ جراحتی سخت بر دل و باری سنگین بر دوش . امام رفت تا بار تکلیف ما برگرده عقل واختیارمان بار شود و همان سان که سنت لا یتغیر خلقت بوده است، چرخه بلیات ما را نیز به میدان کشد و آزموده شویم و این آیت ربانی درست درآید که " لنبلونکم حتی نعلم الجاهد منکم و الصابرین".

اکنون ،این ماییم و امانت او . دست بیعت از آستین اخلاص برآریم و در کف فرزند و برادرش و تلمیذ مدرسه اش بگذاریم که اگر بعد از رحلت رسول الله ظهر حکومت اسلام  به غروب خونین شهادت ح س ی ن بن علی و «شب بی قمر غیبت » انجامید ، این بار امام فرصت یافت تا وثیقه حکومت را به معتمدین خویش بسپارد و این خود نشانه ای است بر این بار  بشارت که خداوند اراده کرده است تا حزب الله و مستضعفین را به امامت و وراثت زمین برساند.)

                         

تنها تسلی دلها زفراق امام،ولایت امامنا خامنه ای بود...

پ.ن:شادی روح امام راحل و شهداء صلوات

پ.ن:سید مرتضی روحت شاد که هر وقت کلامت را خواندیم،بهمان درس داد

پ.ن3:حزب فقط حزب علی،رهبر فقط سیدعلی


۱۳
خرداد
پسر بعد بیست و اندی سال پدرش را ببیند،چه حالی پیدا میکند؟!

چه حالی پیدا می کند آن پدر؟!

و چه حالی پیدا می کنند،ناظران این دیدار پر از عشق؟!

حالا اگر پدر،امام باشد و پسر،شهید؛

آن وقت چه؟!!

یعقوب و یوسف...

بوی پیراهن نه؛بوی استخوان می آید...

.

.

پسرها(یوسفان)شروع می کنند دور پدر گشتن به قصد طواف یا....

                            

                       


پ.ن:96 شهید آمدند تا دلمان کمی بوی خدا بگیرد و حالمان کمی جنون ح س ی نی...

پ.ن2:باید خونی شد تا خودی شد.. وبرای خونی شدن باید از خود گذشت

۱۰
خرداد
وقتی پر دلت شکسته باشد،

باید روی نزد شکسته بندی که خود پرهایش...

پرم کن به پای بی پری علمت

یعنی مرا وقف خود کن یا ساقی!



پ.ن1:می گویند گلدستهایی که چندیست طلا شده،دارد طلاهایش می ریزد...

پ.ن2:وقتی طوفان جنون محرم دوباره رو به وزیدن می کند،چه باید کرد؟!!

۰۸
خرداد
همه عمر بر ندارم سر از این خمار و مستی،

که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی....

                                          

۰۵
خرداد

دوباره عشقت زمین گیرم کرد ح س ی ن...

                        


پ.ن:دوباره دلم را بردی به جایی که آماده اش نبودم...ح س ی ن؛

و مرا ناخود آگاه بسوی فایل صوتی کشاندی که ،هستیم را بر باد می دهد...